راهاندازی استارت آپ در ایران کار سختی نیست، کار طاقتفرسایی است! چراکه سختی را میتوان و باید پشت سر گذاشت تا به موفقیت و بزرگی رسید، اما طاقتفرسایی چیزی است که نتیجه تلاش کردن شما برای حل یک معضل و مشکل است بدون اینکه شاهد تغییر مثبتی در اوضاع باشید. به عبارتی شما یک مشکل تکراری را باید بارها به روشهای مختلف از پیش پا بردارید و فردا دوباره روز از نو روزی از نو. دلیل هم مشخص است: ساختارهای فرسوده و خلاقیتگریز سنتی و دولتی اجازه حل یک مشکل بهصورت «یک بار برای همیشه» را نمیدهند. حال به همه اینها شرایط خاص اقتصادی کشور و فیلترینگ از داخل و تحریم ها از خارج را اضافه کنید و ببینید چه صبر ایوبی میخواهد راهاندازی کسب و کار آنهم از نوع استارتآپی و خلاقانهاش.
یکی از این مشکلاتی که کسب و کار های نوپا با آن مواجه هستند، عدم درک مدیران دولتی و بسیاری از فعالان بخش خصوصی که به صورت سنتی فکر می کنند از فرصت های موجود در فناوری های جدید است. واقعیت این است که بر خلاف شعارهای دهان پر کن و رزومه ساز، نه از هوشمندسازی در کیش خبری هست و نه نگاه علمی و حمایتی به طرح های عملی و کاربردی می شود. مدیران تنها در فکر حفظ مناصب و میزها هستند و شجاعت تغییر روندها را ندارند. مخصوصا توسط غیر خودی ها…
از نظر آنها جوانهای این مملکت که بسیاری از آنها با دانش فنیشان میتوانند در بهترین شرکتهای آمریکایی و اروپایی با حقوقهای دلاری استخدام شوند، حق ندارند برای بهروز کردن یک بازار سنتی در حال ورشکستگی و پر از مشکلات وارد میدان شوند، تا هم گردشگری رنگ رونق را ببینند و هم شهروندان و گردشگران داخلی و خارجی، خدمات راحتتر و باکیفیتتری دریافت کنند.
تقابل با پیشرفت و تغییر از قدیم در کشور ما امری مرسوم بوده است. یکی از دلایل تاریخی عقبماندگی این کشور را همین مقاومت در برابر نوآوری باید دانست. کسی چه میداند؛ شاید شاهان خوشگذران و منفعتطلب قجری اگر چند سالی زودتر از خواب خرگوشی بیدار شده بودند و شمشیرهای کند سپاهایانشان را با ادوات مدرن جنگی جایگزین کرده بوند هنوز هم سرزمینهای قفقاز بخشی از ایران بودند. میخواهم بگویم که این مقاومت و این سنگ اندازی در برابر تغییر، جدید و مختص استارتآپها و فضای آنلاین نیست.
به هر حال به عنوان یک فعال رسانه ای و یک فعال استارتاپی که با رزومه کاملا مشخص، بیش از ۱۵ سال در جزیره کیش فعالیت داشته است، متاسفانه باید بگویم از اینکه با نگاهی امیدوار و با خوش بینی وارد عرصه ای شدیم که نباید می شدیم، سخت پشیمانم و از اینکه که برای ساختن کشورم و جزیره، زندگی خانوادگی و آینده خود و خانواده ام را در خطر انداخته و مشکلات بسیار شدید مالی خورده ام، مایوس و نگرانم.
شاید در زمانه ای که دغدغه ها، حفظ ارزش سرمایه و کسب سود با خرید و فروش سکه و دلار و خودرو هست و نمی توان برای روز آینده هم برنامه ریزی کرد، هزینه کردن از وقت و جان و مال، برای طرح های استارتاپی بلندپروازانه اشتباه محض است…
در شرایط بسیار سختی هستیم. از سیستم دولتی و سازمان منطقه آزاد کیش که مدت ها است قطع امید کرده ایم. از دوستان بخش خصوصی کسی هست که به یاری و حمایت از ما بشتابد؟