شما اینجا هستید
اخبارکیش » چگونه امیدوار باشیم؟

می گویند به مردم امید بدهید. اخبار مثبت منتشر کنید و کاری کنید حال مردم خوب باشد. در حالی که خوب می دانند، حال خوب مردم به عملکرد آنها بستگی دارد و رسانه فقط یک آینه است و منعکس کننده واقعیت های موجود…

مدت هاست که دیگر امیدی به مسئولان ندارم. ولی خودمان هم به خودمان رحم نداریم. از اجحاف ها و گران فروشی و دیگر موارد گرفته تا بی خبری از دوست و همسایه و فامیلی که در این شرایط گرانی و تورم افسار گسیخته دچار مشکل شده اند. هر کدام از ما صرفا کلاهمان را محکم گرفته ایم که باد نبرد. اعتماد، انصاف، صداقت و بسیاری از فضیلت های اخلاقی در جامعه امروز ما کمرنگ شده است. ولی در این یادداشت می خواهم به یک معضل و ایراد جامعه فعلی کشور و کیش بپردازم.

نقل‌قول معروفی است که می‌گوید: «ملتی که کتاب نمی‌خواند، ناچار است تمام تاریخ را تجربه کند…»، شاید ریشه بخشی از مشکلات کنونی که در اطرافمان مشاهده می‌کنیم را نه در جاهای دیگر که باید در خودمان جستجو کنیم.

با اینکه میانگین پایین مطالعه در کشور را می دانستم، ولی وقتی کتاب های اول و دومم  منتشر شد، علت عدم استقبال را تخصصی بودن آنها دانستم و اینکه افراد علاقه مند به حوزه رمز ارزها خیلی زیاد نیست.

سعی کردم با نگاه مثبت به فرهنگی بودن و سطح دغدغه های ساکنین کیش، دو کتاب چالشی بعدی را درباره کیش و موضوعاتی که مهم و تاثیر گذار هستند آماده کنم، تا یک یادگار برای مردم عزیز کیش گذاشته باشیم. چون در این نفسی که می رود و می آید، حساب و کتابی نیست و در شرایط فعلی، از بودن تا نبودن، از توانستن تا نتوانستن، از گذاشتن تا نگذاشتن فاصله ای نیست. بگذریم…

گفتیم از ده ها هزار مخاطبمان، ۱۰۰ نفر که از این یادگار ما استقبال خواهد کرد و از ما، یعنی یک رسانه مستقل حمایت می کنند. ولی دیدیم زهی خیال باطل… برای یک وعده رستوران و فست فود حاضرند چند میلیون هزینه کنند، ولی برای یک کالای فرهنگی هرگز…

واقعیت این است که ما تا خودمان را تغییر ندهیم، نمی توانیم جامعه مان را تغییر و بهبود دهیم.

می گویند روی سنگ قبر کشیشی در کلیسای وست مینستر انگلستان نوشته شده است:

«کودک که بودم می‌خواستم دنیا را تغییر بدهم. کمی بزرگ‌تر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است من باید انگلستان را تغییر بدهم. بعدها انگلستان را هم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهر خودم را تغییر بدهم. در سالخوردگی به این نتیجه رسیدم که خانواده خودم را تغییر بدهم. اکنون که در آستانه مرگ هستم دریافتم که اگر از روز اول خودم را تغییر داده بودم شاید می‌توانستم دنیا را نیز تغییر بدهم!»

نمی دانم که به واسطه ارتباط شبانه روزی با اخبار منفی دچار افسردگی شده ام و یا امیدهای واهی، نا امیدم کرده است. با خودم زمزمه می کنم که در این حجم ناامیدی و فشار، چگونه و به چه دلیل باید امیدوار باشیم و ادامه دهیم…

برچسب ها :

این مطلب بدون برچسب می باشد.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است -
آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد -

پایگاه خبری تحلیلی اندیشه کیش | نگاه متفاوت و تحلیلی به اخبار کیش